تخته سیاه قلب
هرچی عشق کشید
 
 
پنج شنبه 23 شهريور 1391برچسب:, :: 15:21 ::  نويسنده : هادی

 

 

چون شوم خاک رهش دامن بیفشاند زمن وربگویم دل بگردان رو بگرداندزمن

روی رنگین را به هر کس می نمایدهمچوگل وربگویم بازپوشان باز پوشاندزمن

چشم خودراگفتم آخریک نظرسیرش ببین گفت می خواهی مگرتاجوی خون راند زمن

او به خونم تشنه و من بر لبش تا چون شود کام بستانم ازو یادداد بستاند زمن

گرچه شمعش پیش میرم برغمم خنده چو صبح وربرنجم خاطرنازک برنجاند زمن

گرچه فرهادم به تلخی جان برآید باک نیست بس حکایت های شیرین باز می ماند زمن

دوستان جان داده ام بهر دهانش بنگرید کاو به چیزی مختصرچون می ماند زمن

ختم کن حافظه که گرزین دست باشد درس غم عشق در هرگوشه ای افسانه ای خواند زمن



پنج شنبه 23 شهريور 1391برچسب:, :: 15:20 ::  نويسنده : هادی

 

یه دوست معمولي وقتي مي آيد خونت، مثل مهمون رفتار ميکنه.
يه دوست واقعي
درِ يخچال رو باز ميکنه و از خودش پذيرايي ميکنه.
يه دوست معمولي
هرگز گريه تو رو نديده.
يه دوست واقعي
شونه هاش از اشکاي تو خيسه.
يه دوست معمولي
اسم کوچيک پدر و مادر تو رو نمي دونه.
يه دوست واقعي
اسم وشماره تلفن اون هارو تو دفترش داره.
يه دوست
معمولي يه دسته گل واسه مهمونيت مي آره.
يه دوست
واقعي زودتر ميآد تا بهت کمک کنه و ديرتر مي ره تا به کمکت همه جارو جمع و جور کنه.
يه
دوست معمولي متنفره از اين که وقتي رفته که بخوابه بهش تلفن کني.
يه دوست واقعي
ميپرسه چرا يه مدته طولانيه که زنگ نمي زني؟
يه دوست معمولي
ازت ميخواد راجع به مشکلاتت باهاش حرف بزني.
يه دوست
واقعي ازت ميخواد که مشکلات را حل کنه.
يه دوست
معمولي وقتي بين تون بحثي ميشه دوستي رو تموم شده ميدونه.
يه دوست واقعي
بهت بعد از يه دعواهم زنگ ميزنه.
يه دوست معمولي
هميشه ازت انتظار داره.
يه دوست واقعي
ميخواد که تو هميشه رو کمکش حساب کني.
يه دوست معمولي
اين حرف های منو ميخونه و فراموش ميکنه.
يه دوست واقعي
اونو واسه همه ميفرسته.
یک دوست معمولی
از درونت بی خبره.
یک دوست واقعی سعی میکنه درونتو بفهمه.

دوست دارم بدونم من برای تو کدوم دوست بودم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟



پنج شنبه 23 شهريور 1391برچسب:, :: 15:16 ::  نويسنده : هادی

 

سلام دوستای گلم می خواستم از همتون یه سوالی کنم تا حالا عاشق شدید اگه شدید بهش رسیدید یا نه ؟
یا شده شما یکی رو خیلی دوست داشته باشید اما اون به یه نفر دیگه فکر کنه ودوسش داشته باشه.
دیشب من به گوشی اونی که خیلی دوسش دارم پیامک عاشقونه دادم(با یه شماره ی جدید )واز پیامکایی که میداد فهمیدم اونی که براش میمیرم یکی دیگه از پسرای فامیلو دوست داره.
بهش پیامک میدادم تا بهش بگم کی هستم و چقدر دوسش دارم .آخه از کارام که نمیفهمید.
اینم از کسایی که دوسشون داریم


پنج شنبه 23 شهريور 1391برچسب:, :: 15:16 ::  نويسنده : هادی

پسرکی دو خط سیاه موازی روی تخته کشید خط اولی به دومی گفت ما میتوانیم
زندگی خوبی داشته باشیم . دومی قلبش تپید و لرزان گفت بهترین زندگی !!! در
همان زمان معلم بلند فریاد زد دو خط موازی هیچگاه به هم نمی رسند. و بچه ها
همه با هم تکرار کردند دو خط موازی هیچگاه به هم نمیرسند مگر آنکه یکی از آنها
برای رسیدن به دیگری خود را بشکند.

 

عشق نمی پرسه تو کی هستی؟ عشق فقط میگه: تو ماله منی .
عشق نمی پرسه اهل کجایی؟ فقط میگه: توی قلب من زندگی می کنی .
عشق نمی پرسه چه کار می کنی؟ فقط میگه:
باعث می شی قلب من به ضربان بیفته .
عشق نمی پرسه چرا دور هستی؟
فقط میگه: همیشه با منی .
عشق نمی پرسه دوستم داری؟
فقط میگه: دوستت دارم.

 

میونه خواب و بیداری تو رو میدیدم انگاری
به من گفتی نشو عاشق که عشق داره گرفتاری
گذاشتی سر روی شونم به من گفتی نمی دونم
چگونه میشه عاشق شد تو این دنیای بیزاری؟!
نشو عاشق! نباش عاشق! نگو حتی دوستم داری!
ولی بی عشق چه خواهی کرد؟!
من که قصه ی عشقمو با توتوی زندگی دیدم
هوای قلبمو با تو هوای بندگی دیدم
نپرسیدم نترسیدم منی که عاشقت بودم،
چرا گفتی که خواب عشقمو رو سادگی دیدم؟!
چرا عاشق ترین بودم تورو عاشق نمی دیدم؟!
عجب خواب پریشونی تو رویای تو می دیدم
که حتی آرزو کردم، تو رو هرگز نمی دیدم
نشو عاشق...
نباش عاشق...
باشه!!!
ولی بی عشق چه خواهی کرد؟!!!



پنج شنبه 23 شهريور 1391برچسب:, :: 15:16 ::  نويسنده : هادی

 

بنام خداوند عشق

چند خطي باز براي اينكه بداني هنوز هم به يادت هستم...
بيا اي روياي قشنگ، بيا تا به همه نشان بدهيم كه رويا را فقط در عالم خواب نميشود زيارت كرد، بيا تا به همه ثابت كنيم كه ميتوان به روياها هر چقدر هم دور، دست يافت... بيا تا دست در دست هم فرياد بزنيم كه عاشق هستيم و عشق زيباست و عشق هنوز هم وجود دارد... ميخواهم رازي را با تو در ميان بگزارم:هيچ ميدانستي اي نازنين من كه من قبل از تو عاشق باران بودم؟ و هيچ خبر داري كه وقتي عاشق تو شدم باران هم زيباتر شد؟؟ وقتي آسمان ناگهان خشمگين ميشود و صورت مهربانش سياه ميگردد و ناگهان بغضي كه روزهايي بسيار تحمل كرده، ميشكند، من هم بيرون ميروم و آسمان به ديدن من ميايد و دستهايم را در دستهايش ميگيرد و ميگويد كه باز هم خبري براي من دارد. و من گوش ميكنم، ساكت و بي صدا... و او همچنان درددل ميكند و ناگهان غرشي ميكند و به يادم مياندازد كه
”اي ديوانه تو هم خود عاشقي پس چرا برايت تعريف كنم؟ تو خوب ميفهمي چه ميكشم...“ آنگاه است كه من هم بي امان گريه را سر ميدهم و با تكان دادن سر زمزمه ميكنم:”ميفهمم، ميفهمم...“ و همچنان من و آسمان در آغوش هم ميگرييم... و آسمان بار ديگر باز بانگ بلند ميكند كه:” بيا به من قول بده كه وقتي به دلداده و شيفته ات رسيدي، مرا فراموش نكني...“ و من قول دادم... شاهزاده من بدان كه هر بار آسمان غمي داشت و به گريه افتاد من هم گريه خواهم كرد... ولي بدان كه گريه من ديگر از روي غم نخواهد بود بلكه گريه شادي خواهد بود كه من به عشق زندگي خود رسيده ام و من خوشبخت هستم ولي حيف كه آسمان هنوز هم تنهاست...
اي عشق من، اين بود راز من بود... مرا همچنان دوست بدار، چرا كه من هميشه دوستت دارم



پنج شنبه 23 شهريور 1391برچسب:, :: 15:14 ::  نويسنده : هادی

نامه عاشقانه

 

 

بازهم شب شدو من هنوز بی عشق تو از تمام رویاها دلگیرم
امشب درانتظار یک شب به خیر تا صبح بیدار خواهم ماند اما تو چشماهای زیبایت را به رویاها بسپار....

شب به خیرگلم(تا ابد دوستت خواهم داشت)



پنج شنبه 23 شهريور 1391برچسب:, :: 15:11 ::  نويسنده : هادی

فراموش می کنم

فراموش می کنم تقدیزی را که با تو رقم خورده شد

فراموش می کنم لحظاتی را که با تو سپری شد

فراموش می کنم نفسی را که با نفس تو هماهنگ شد

فراموش می کنم دلی را که برای وداع تو ترک خورده شد

فراموش می کنم اشکی را که برای انتظار تو جاری شد

فراموش می کنم رویاهایی که با تو پروزانده شد

فراموش می کنم ارزوهایی که با وجود تو محقق شد

فراموش می کنم خونی که با نبض تو در رگ هایم جاری شد

فراموش می کنم

زندگی!

دوست!

تو....

همه چیز را فراموش می کنم

من می توانـــــــــــــــــــــــــــــــــم...



پنج شنبه 23 شهريور 1391برچسب:, :: 15:2 ::  نويسنده : هادی

گروه اینترنتی میشی گروپــــ 



پنج شنبه 23 شهريور 1391برچسب:, :: 15:2 ::  نويسنده : هادی

گروه اینترنتی میشی گروپــــ 



پنج شنبه 23 شهريور 1391برچسب:, :: 15:2 ::  نويسنده : هادی

گروه اینترنتی میشی گروپــــ 



درباره وبلاگ


پسری هستم از جنس تنهایی!دوستانم تنهایم گذاشته اند!و من به انتظار پروانه ای !برای شکستن این سکوت!و این پروانه کی می آید؟کجایی......! مطالب این وبلاگ حاصل فکر و تلاش پسری تنهاست! (هرگونه کپی برداری از مطالب این وبلاگ پیگرد قانونی دارد)
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان هیس...به تخته نگاه کنید و آدرس mani751.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 4
بازدید دیروز : 26
بازدید هفته : 30
بازدید ماه : 160
بازدید کل : 61446
تعداد مطالب : 128
تعداد نظرات : 17
تعداد آنلاین : 1

Alternative content